داستان رفتن شهرام آقایی چقوش معروف به شهرام دیوانه به پلیس آگاهیی شهریار
دو هفته پیش در منطقه ای برد آباد شهریار داشتم رد میشدم یک دفعه شهرام دیوانه دیدم که بدوبدو دارد تند تند با خودش حرف میزند با دو فرد ناشناس دیگر به طرف اداره پلیس آگاهی شهریار برد آباد میرفتند من از دوستم خواستم که از آقای شهرام آقایی چقوش سئوال کند چه اتفاقی افتاده است اول جواب ندادندو بعد کمی رفتند جلوتر گفتند وطنفروشان عکس من و خانواده ام منتشر کرده اند بر روی انیترنت به صورت توهین آمیزی . و دوستم گفت دیوانه بازی در آوردی نکند به کسی توهین کرده باشید و شهرام در جواب گفتند نخیر خودتان میدانید من کاری به کار هیچ کس ندارم.
و نمیدانم کی دست به چنین کاری زده است میکشمش هی با خودش میگفتند میکشمش میکشمش دوستم پرسید شهرام کی را میکشی؟ شهرام برگشت و گفت شیر مادرت دست بردارید من ترکم ترک میفهمید .
دوستمان گفت شهرام نکند یکی از همسادها صدای بشقابشان و یا ته دیگشان بلند بوده شما عصبانی شدید و جنگی به ره نداخته باشید که کتک خورده باشید؟
َشهرام در جواب گفت من میدانم چه کسانی دست به چنین کاری زده اند شکایت میکنم از پلیس آگاهی برد آباد شهریار
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar