onsdag 28 oktober 2020

Hallo, ich bin Ayrik Aghaee Chaghoosh, möchte dir von meiner psychisch kranken Stiefmutter

 


möchte dir von meiner psychisch kranken Stiefmutter erzählen.

Hallo, ich bin Ayrik Aghaee Chaghoosh, möchte dir von meiner psychisch kranken Stiefmutter erzählen. Zohreh Chamanara steckt immer ihre Finger in meinen Arsch, sie sagt, es ist schön, deine Finger in meinen Arsch zu stecken.

Zohreh Chamanara mit frau mahvash sali chegeni stopfte beide ihre Finger in meinen Arsch, es tat weh, ein paar Mal habe ich es meinem Vater gesagt, aber mein Vater glaubte mir nicht und verkaufte mich mit seinem Gürtel.

Selbst als Mahvash sali chegeni meine Schule in Homberg, auch Marburg, besuchte, nahm sie mich mit in ein einsames Zimmer, wo ich meine Hose herunterzog und anfing, ihre Finger in meinen Arsch zu fahren.

Eine weitere Sache, die viele Menschen wissen wollen, meine Stiefmutter Zohreh Chamanara leidet unter starker sexueller Sadistik. Sie startete ab 2011 mit Handschellen und spielte mit meinem Schwanz.

Sie fuhr die ganze Zeit fort, bis ich es letztes Jahr einem Freund erzählte, als mein Freund es seiner Mutter erzählte und sie in den sozialen Medien schrieben.

Ayrik aghaee Chaghoosh

söndag 18 oktober 2020

داستان معرفی سعید آقایی چقوش به فردی مورد اعتماد وزارت اطلاعات نام هنگامه کسروی مقیم شهر کلن.

 









داستان معرفی سعید آقایی چقوش به فردی مورد اعتماد وزارت اطلاعات نام هنگامه کسروی مقیم شهر کلن.

در تاریخ ماه ۱۱ سال ۲۰۰۹  سعید آقایی نامه ای که به زودی متن نامه منتشر میشود برای سرکنسولگری ایران در فرانکفورت  فرستاده میشود که در نامه لودادن خانم سابقش که دینش را عوض کرده و در قوانین جمهوری اسلامی  کسانی که دینشان عوض کنند مرتد و مفسد فی الارض میباشد.

در جواب نامه سر کنسولگری ایران به سعید که چطوری به این فرد کمک کنند آمده است.

آقای آقایی چه کمکی از دست ما بر می آید که به شما کمک کنیم؟

سعید زن من دیگر مسلمان نیست و من نمیخواهم فرزندم کافر بشود و مسیحی بشود لطف کنید به من کمک کنید تا فرزندم را از این کافر مرتد بگیرید واین کودک  پیش خودم باشد 

اما رژیم افرادی را زیر نام مسیحیت به اروپا فرستاده است رضا بهشتی پور امیر صحرایی و خیلیها که به این زودی در باره اشان تحقیقاتی جامع  انجام میشود..

در همان تاریخ مسئولین کنسولگری جمهوری اسلامی  ایران در فرانکفورت نامه ای برای دکتر حسن بهشتی پور برادر رضا بهشتی پور مقیم بوخوم ارسال میکنند که تا از این راه رضا بهشتی پور به سعید آقایی و خانم بسیجی این آقا کمک کنند.

چند روز بعد فردی بنام محمد بیاتی ساکن  یکی از شهرهای آلمان با سعید تماس بر قرار میکنند و میگویند  میتوانند به ایشان کمک کنندکه 

خلاصه سعید اول بدون ازاطلاع اداره جوانان با هنگامه کسروی تماس میگیرند

منتظر اطلاعات بیشتر باشین دوستی که خودش با این فرد همکاری نموده و داریوش متین که فردی مزدور و خبر چین میباشند همراه با خانم  بسیجی سعید آقایی برای کنسولگری رژیم علیه ایرانیانی که درخواست پناهندگی نموده اند و از جهنم آخوندی فرار کرده اند جاسوسی کرده اند منتظر باشید

torsdag 15 oktober 2020

Meine Stiefmutter mit meinem Vater Saeed brachte Männer zu uns nach Hause und sie vergewaltigten mich.

 







 Ich bin Ayrik Aghaee Chaghoosh 
Ich möchte etwas erzählen, das keinen Spaß macht, aber ich muss jedem sagen, dass er es wissen soll.

Meine Stiefmutter mit meinem Vater Saeed brachte Männer zu uns nach Hause und sie vergewaltigten mich.

Ich habe es meiner Mutter erzählt, aber der Jugendamt wollte die Geschichte meiner Mutter über mich nicht hören.

Meine Stiefmutter Zohreh Chamanara hat mich an Pädophile verkauft.

Zohreh Chamanra sagte, sie wolle ein Haus im Iran kaufen und ihr Bruder brauche Geld

Ayrik 2012

#آیریکآقاییچقوشانگشتتوکونکردنزهره

måndag 5 oktober 2020

Diese psychisch kranke Person, die psychisch krank ist, spioniert mit seiner Frau aus. Die Gegner müssen wachsam sein.




 Diese psychisch kranke Person, die psychisch krank ist, spioniert mit seiner Frau aus. Die Gegner müssen wachsam sein.

این شخص روانی که دارای بیماری ذهنی تخیلی میباشد همراه با خانمش دست به کارهای جاسوسی می زنند مخالفین باید هشیار باشند


lördag 3 oktober 2020

داستان چای با جیش گلناز خانوم و عمو رستم

 


رستم آقای اینقدر جیش با چای خورده است سر پا نمیتواند با ایستد


داستان چای با جیش گلناز خانوم و عمو رستم  

روزی شهرام دیوانه و روانی خیلی کودک را میزد ایواشگی گلناز خانم به عروسش گفت وقتیکه شهرام چای مینوشند کمی از جیش اکودک  تو چای شهرام بریزید تا بخورند شاید دست از کتک زدن این کودک بردارند. خلاصه چند باری خود گلناز خانوم این کار را کردند و از کودک خواشتند تا بشاشند تو فنجان شهرام روانی  تا با چای نوش جان کند.

هر کسی که کمی وضعیت مالیش خوب بوده و به خانه رستم آقای رفته است گلناز خانم شاشیده تو فنجان با چای به خورد آنها داده است برای مثال افجهی  مسئول بهزیستی شهریار که خواسته بود وام  به خانواده رستم بدهند رستم این افجهی را به خونه دعوت میکند و هم جیش بخوردش میدهند و هم برای کشیدن تریاک دعوتش میکند.

گلناز خانم بارها بدون اینکه عروسهایش و بچه هایش خبر داشته باشند شاشیده تو چای و به خورد آنها داده است و چندروزی مریض شده اند و معده درد گرفته اند به خاطر میکروبی که داخل شاش گلناز خانم بوده است.

این گلناز خانم تا توانسته است چای با جیش به خورد رستم داده است تمامی سیستم بدنش را به هم ریخته